چند وقت پیش رفته بودم پیرایشگاه که چشمم افتاد به یک مجله بازش کردم همین طور که ورق می زدم یه داستان توی این مجله نوشته بود که از این قرار بود عزیزان:
یک روز یک درخت سیبی بوده که با یک پسر بچه رفیق بوده اون پسر بچه درخت سیب رو خیلی دوست داشت و اون درخت سیب هم پسرک رو دوست داشت اونا هر روز با هم بازی می کردند تا اینکه پسرک بزرگ شد و به سن نوجوانی رسید و خیلی کم به درخت سر می زد یه روز به پیش درخت میره درخت سیب خیلی خوشحال می شه و میگه بیا با هم بازی کنیم ولی نوجوان به درخته می گه من حوصله بازی با تو رو ندارم من اسباب بازی می خوام درخته می گه من پول ندارم ولی همه سیب های منو بردار و بفروش نوجوان خیلی خوشحال میشه میره نمی آید تا موقعی که جوان شده بود این بار درخت سیب خیلی خوشحال میشه و میگه بیا با هم بازی کنیم ولی اون جوون گفت من دیگه جوون شده ام و حوصله این کارها رو ندارم من ازدواج کرده ام و من نیاز به یک خانه دارم و درخت سیب میگه من کاری نمی تونم کاری بکنم به غیر از این که شاخه و برگ هام رو به تو بدم اون جوون میگیره با اونا میره خونه اش رو می سازه سال ها می گذره درخت سیب خیلی تنها شده بود تا اینکه اون دوست قدیمی اش که دیگه پیر شده بود می آید و یه سر به اون می زنه درخت سیب این بارم بیشتر از دفعات قبل خوشحال میشه و درخت میگه بیا با هم بازی کنیم ولی اون دوست قدیمی اش که دیگه پیر شده بود میگه من دیگه پیر شدم و نمی تونم با تو بازی کنم ولی من از تو یه چیز می خواهم و اون اینه که تو پیری دلم می خواهد یک قایق داشتم و درخت سیب که اونو خیلی دوست داشت میگه بیا و از تنه من یک قایق درست کن اون پیر مرد می آید از تنه درخت سیب یه قایق درست می کنه بعد مدت که می گذرد اون درخت که داشت به حال خودش گریه می کرد اون پیر مرد رو دوباره می بینه پیر مرد میاد میگه من خسته ام و درخت سیب در می آید و می گوید بیا و روی من بنشین .
عزیزی که تا آخر این ها رو خوندی حالا با خودت فکر می کنی این داستان چه معنی داشت فقط کافی خودتون رو جای پسرک و درخت سیب رو جای پدر مادرتون قرار بدید
البته دوست عزیز ما المیر این رو اشاره کردند که من به آخر داستان اشاره کنم:
اگه اون پسر بعد از پیر شدنش میمرد اون درخت از چوبش براش تابوت می ساخت
واقعا حرف جالبی زده
داستانی که انگشت ابهام می گوید(منظور همون ۶۰ تون)
در دست،هیچ قسمت مهم تر از انگشت ابهام نیست زیرا انگشت ابهام نماینده اراده هم نماینده بخت و اقبال است.
بنابراین انگشت ابهام را نمی توان در شمار سایر انگشتان آورد. زیرا این انگشت به منزله صدر اعظمی است که در سایر دست حکومت می کند.چهار انگشت دیگر در برابر این انگشت،به منزله ۴ نوکرند.
لذا پیداست که اگر انگشت ابهام قوی باشد، سایر انگشتان هم از قوت آن بر خوردار می شوند ولی اگر ضعیف باشد،سایر انگشتان هم از ضعف آن می بینند.
انگشت ابهام، بزرگ دلالت بر قوی بودن اخلاق می کند.این نوع انگشتان در دست کسانی دیده می شود که اعمالشان به وسیله نیروهای روحی شان رهبری می شود و نه احساساتشان. ولی کسانی که انگشت ابهامشان کوچک و ضعیف است، پیرو احساسات بوده و به ندرت از عقل تبعیت می کنند.
صاحبان انگشت نوع اول، طبیعتا برای رهبری و فرمانروائی آفریده شده اند.صاحبان انگشت نوع دوم فرمانبردار آفریده شده اند.صاحبان انگشت بزرگ علاقه به تاریخ، ماجرا، سیاست و نظامی گری دارند ولی صاحبان انگشت کوچک شیفته مطالعه رمان، شعر و هواخواه عشق و احساساتند.
افرادی که دارای انگشت ابهام درشت هستند، به دنبال اشیاء مادی و مفید می روند ولی آنهائی که انگشتان ابهامشان کوچک است و به دنبال زیبائی، شعر و احساسات می روند.
انگشت ابهام، مانند سایر انگشتان سه بند دارد: بند اول متعلق به جهان روحی، بند دوم متعلق به جهان فکری و بند سوم متعلق به جهان مادی است.اینکه کدام بند قویتر است، بستگی دارد به طول هر بند. در ضمن، بند اول نماینده نیروی اراده و بند دوم مظهر عقل و منطق و بند مظهر عشق و احساسات می باشد.
بند سوم انگشت ابهامی که کوچک است، اکثرا قوی است.به همین جهت بند سوم صاحبان انگشت ابهام خیلی احساساتی هستند و تعقل و اراده در صاحبان آنان ضعیف است ولی صاحبان انگشت ابهامی که بند اولش قوی است، دارای نیروی بسیار قوی بوده و کمتر دچار سر احساسات شده و اکثرا از عقل متابعت می کنند.
در اشخاصی که بند انگشت اول(یعنی اراده) قوی تر از بند دوم (عقل و منطق) است،اراده بر عقل فرمانروائی می کند.این گونه افراد هر چه را که بخواهند به شدت به دنبالش می روند، ولو دلائل کافی وجود داشته باشد که خواست آنان مبتنی بر تعقل نیست.
ولی اگر بند دوم انگشت ابهام قویتر باشد، دلیل آنست که این گونه افراد خیلی در کارهای خود تعقیل می کنند ولی نقشه های خود را کمتر به مور اجرا قرار می دهند زیرا اراده آنان آن اندازه قوی نیست تا محرک انجام دادن کاری بگردد.ولی اگر هر دو بند انگشت به یک اندازه قوی باشد، نشانه اینست که نیروی تعقل، هر دو به یک اندازه وجود دارند.چنین افراد، هم نقشه های صحیح می کشند و هم در اثر ارده ای که دارند، سر انجام به مقصد می رسند.
ولی اگر بند اول انگشت بزرگ و قوی باشد، حتما علامت موفقیت نیست زیرا پیداست اگر صاحب چنین انگشتی نادان و خشن باشد،از قوت اراده خود،سؤ استفاده خواهد کرد،به خصوص اگر نیروی تعقلش ضعیف باشد. جنایتکاران اغلب دارای چنین انگشت ابهامی هستند.
انگشت ابهامی که بد قواره و گرد است و سه بند آن مشخص نمی باشد، نشانه خشونت است.صاحبان این نوع انگشت،فکرا و اخلاقا خیلی خشن و زمخت هستند. انگشت ابهامی که سرتاسر بندهای آن به یک اندازه بزرگند و ضمنا خوش ترکیب و ظریف بوده و دارای نوک مخروطی شکل هستند، دارای هم اراده قوی و هم منطق و هم احساسات قوی هستند.این نوع افراد می توانند دستوراتی که که دیل کارنگی در (( آئین دوست یابی)) داده است به خوبی مورد عمل قرار داده و دوستان زیادی برای خود پیدا کرده و موفقیت های بزرگ نائل گردند.
شخصی که بند اول انگشت ابهامش خیلی کوچک است و به هیچ وجه با بند دوم تناسب ندارد،کاملا آلت دست اطرافیان خود قرار گرفته و از هر کس و نا کسی کور کورانه اطاعت می کند.
اگر بند اول انگشت ابهام بزرگ باشد ولی نوک آن به شکل مخروطی باشد، دلیل آنست اراده صاحب آن اگر چه قوی است ولی در اثر عشق به خیال پردازی و احساسات و هنر، کمی قدرت خود را از دست داده است.و اگر یک چنین بند اول مخروطی شکل، در انگشت ابهام پیدا شود که بند دومش ضعیف است، در این صورت صاحب آن فوق العاده احساساتی و بی اراده بوده هر لحظه به شکلی در می آید.
ولی اگر بند اول انگشت ابهام بلند و پهن باشد، صاحب آن نه تنها اراده ای قوی دارد بلکه در کارهای عملی هم به موفقیت های بزرگ نائل می گردد.
دختری که انگشت ابهامش کوچک است ، به مردی که دل داده باشد ازدواج می کند. یعنی وی اصلا در بند آن نخواهد بود که آیا شوهر آینده اش از عهده تامین مخارج زندگی او بر خواهد آمد یا نه.یک چنین زن، با فقر مصیبت ساخته و از جان و دل شوهرش را دوست خواهد داشت، ولو شوهرش از هر جهت ، عقب مانده باشد.
ولی دختری که بند اول انگشت ابهامش درشت است احساسات را زیر پا گذاشته و به تعقل خواهد پرداخت و اگر شوهر آینده خود را از لحاظ تامین مخارج زندگی نا لایق یافت و یا اینکه عیوبی بزرگ در اخلاق او پیدا کرد، از ازدواج با او صرفنظر خواهد کرد.
ولی عزیزان اگر با دختری آشنا هستید یا می خواهید با او ازدواج کنید و انگشت ابهامش کوچک بود شما این فکر رو اصلا نکنید چون ممکن هست که مشخصات در فرد وجود نداشته باشد ممنون
اگر.......
1- اگر بند سوم انگشتها خیلی ضخیم باشد،علامت عشرت طلبی و خوش گذرانی است زیرا این بند تعلق به جهان مادی دارد.
2- اگر بند اول انگشت ها طویل تر از سایر بندها باشد،علامت علاقه زیاد به امور معنوی است.این بند به ((چشم انگشت)) هم موسوم است.
3- اگر بند دوم انگشت طویلتر باشد،دلیل داشتن استعداد زیاد در انجام کارهاست به عبارت دیگر،این نشان عمل است.
4- اگر ناخن کوتاه باشد،نشانه خرده گیری و میل به تجربه و تحلیل امور است ولی اگر بلند باشد علامت بیزار بودن از انتقاد و علاقه داشتن به فنون ظریف و خیال پرستی است.
5- اگر انگشتان خیلی دراز باشد،دلیل علاقه زیاد به جزئیات است.اگر خواستید در مؤسسه تجارتی که مدیرش انگشتان دراز دارد استخدام بشوید،باید نه تنها در لباس پوشیدن دقت زیاد نمائید بلکه باید حتی در حرکات هم کاری که مدیر مؤسسه هیچ گونه بهانه ای برای گرفتن از شما و در نتیجه عدم قبولی شما به کارمندی،پیدا نکند.مخصوصا باید این احتاط وقتی زیادتر باشد که انگشتان مدیر مؤسسه علاوه بر دراز بودن،گره فلسفی هم داشته باشد!
6- ولی اگر مدیر مؤسسه دارای انگشتان کوتاه باشد،سعی کنید در کلیات رضایت او را به خود جلب کنید زیرا افرادی که دارای انگشت کوتاه هستند خیلی عمیق بوده و به مغز و اساس هر چیز توجه دارند و نه قشر آن.
7- اگر ناخن ضعیف،نازک و نرم و متمایل به کبود باشد،دلیل قطعی ضعف بنیه است.
8- اگر ناخن خیلی بلند باشد،دلیل داشتن استعداد برای ابتلا به بیماری سل و سایر امراض ریوی است.
9- اگر قاعده هلال ناخن در گوشت فرو رفته و خود ناخن کوتاه و کبود رنگ باشد،دلیل امراض قلبی است.
10- اگر انگشتان هم پهن باشد و هم گره داشته باشد،دلیل داشتن استعداد برای علوم است.چنین شخصی به خصوص یک حسابدار خیلی خوبی خواهد شد.
11- اگر انگشت پهن و سر کوفته باشد،دلیل اعتماد به نفس است.این گونه افراد اهل عمل بوده و بیشتر به دنبال مادیات می روند.
12- اگر اگر دستی را دیدید که پر از خطور بزرگ و کوچک می باشد به طوری که دستش به صورت شبکه ای از خطوط گوناگون در آمده باشد،باید دانست که دچار اضطراب و آشفتگی های فکری و روحی بوده و آدمی بسیار عصبی و زود رنج است.
13- اگر دستی را دیدید با انگشت های سر کوفته و شست قوی و گره های فلسفی،باید بدانید وی مخترع است.
14- اگر انگشت کوچک و نوک پهن باشد،دلیل استعداد در علوم است.اگر نوک تیز باشد،دلیل علاقه به فلسفه و علوم پنهانی دارد. اگر سر کوفته باشد،علامت عشق به هنرهای ظریف از قبیل آواز خواندن،هنر پیشه شدن و غیره است.
15- اگر انگشتان خیلی کوتاه هر از کف دیت باشد،علامت حیوانیت است زیرا دست این گونه افراد،شهوات حیوانی غلبه داشته و عقل و احساسات خیلی ضعیف بلکه مفقود شده دارند.
16- اگر شکل دست مربع و انگشتان هم کوتاه و مربع باشد،علامت زیاد مادی و پولدوست بودن است.
17- بابا ول ل لش دیگه تموم شد